اینکه دیگه آدما خیلی به وبلاگم سر نمیزنن نمیدونم خوبه یا بد، اصلا مهمه کسی بخونه نوشته هام رو یا نه؟ میشه هر حرفی رو نوشت یا نه.

 

 

 

امروز داشتم دفترچه تلفن خونه مامان اینا رو ورق میزدم و دنبال ی شماره ای بودم شماره رو همون اول پیدا کردم با اینکه خیلی ظاهر مرتبی نداشت چند مدل دست خط شماره هارو نوشته بودن اما به ترتیب حروف الفبا نوشته شده بودن.

فک می کنم حدود یک ساعت داشتم با دقت دفترچه رو ورق میزدم. هی خاطره هر کدوم میومد تو ذهنم، باورم نمیشد ی دفترچه تلفنی ک مال 15 سال پیش یا شاید بیشتر منو این همه برگردونه به عقب و تو دلم آرزو کنم ک کاش هنوزم تو اون روزها بودم، البته ک خاطره خوب بیشتر آدم رو وسوسه می کنن ک آرزو کنی برگردی به اون روزها وگرنه اگه روزهای بد  اونموقع ها هم یادت بیاد سریع حرف رو پس میگیری.

دفترچه تلفن

رو ,ک ,دفترچه ,تو ,شماره ,نوشته ,اون روزها ,دفترچه تلفن ,ورق میزدم ,رو ورق ,منو این

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها


eslam-shiva هکینگ 32 - آموزش هک و امنیت و تکنیک های جلوگیری از هک هرچه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند netbarg مطالب اینترنتی Tisha's style مجله اینترنتی جوان javdane فروشگاه اینترنتی انتخاب کلیک یو پی اس ها
دزدگ